ادامه سفر
سلام چطوری گلم؟ فردای عروسی هم رفتیم سر زمینهای شالی که مال آقا یاسر (شوهر حدیث خانوم)بود و شما هم با عسل کلی آب بازی کردین. همونجا برای فرداش برنامه ریزی کردیم که بریم جهان نما. صبحش بسوی جهان نما راه افتادیم و از جنگل زیبای کردکوی رفتیم بسوی محیط واقعا زیبای جهان نما. البته ناگفته نباشه که راه خیلی طولانی و سختی داشت. به جرات میتونم بگم که کلمات نمیتونه اونجا رو توصیف کنه. رفتیم بالا و بالا و بالا تر اونقدر رفتیم بالا که از ابرها هم رد شدیم شاید باور نکنین ابرها زیر پامون بودن. اینم عکسش پشت سر همه ابرن واقعا رویایی بود. بازم بقیش طلبت...... دوستت داریم ...
نویسنده :
خوشبخت ترین بابای دنیا
12:22